تاریخ پزشکی خلیج فارس

 

اشکانیان

 

آگاهی ما دربارة اشکانیان بسیار کمتر از پیشینیان ایشان، یعنی هخامنشیان و سلوکیان و جانشینان آنان، یعنی ساسانیان است. هر چند که پارتیان به نگهداری راههای زمینی ( مانند جاده ابریشم) توجه شایانی داشته اند، اما در مورد توان دریانوردی آنان هیچگونه سند یادمانی وجود ندارد و حسن پیرنیا در کتاب با ارزش ایران باستان می نویسد: از بحریه پارتی ابداً ذکری در نگارشات نویسندگان غربی نشده است و بنابراین باید گفت که دولت پارت بحریه نداشته است(33). پرفسور هادی حسن، برجسته ترین پژوهشگر تاریخ دریانوردی ایرانیان نیز در زمینه دریانوردی ایرانیان در زمان پارتیان دچار کمبود اطلاعات می شود و تنها به نگاشت موقعیت تجارت مشرق زمین در پیش از استقرار ایران ساسانی می پردازد و چنین برداشت می کند که جاده ایریشم در سیطره رومیان و اعراب بوده و ایرانیان، پس از آغاز دریانوردی ساسانیان بر آن چیرگی یافته اند (34). اما بررسی و تحلیل شرایط ژئوپلتیک خاورمیانه در زمان پارتیان، حکایت از حضور بی چون و چرای ایرانیان در پهنة دریاها را دارد. پارتیان توانمندانه، راه نفوذ رومیان را در خلیج فارس گرفته بودند و بنابراین، رومیان چون بر استیلای خلیج فارس نومید شدند برای حمل و نقل کالاهای بازرگانی خود، یک راه خشکی را از جنوب روسیه و سیبری به چین در نظر گرفتند که طولانی تر و توأم با مخاطرات بسیار بود همچنین، راه دریایی مصر به دریای سرخ و اقیانوس هند برای آنان پر خرج و طولانی بود. مجموعه این عوامل، انگیزه اصلی جنگ های روم با ایران، به منظور تصرف بین النهرین و دستیابی به خلیج فارس، یعنی کلید بازرگانی خاور دور بود. انتقال فعالیت بازرگانی رومیان از خلیج فارس به راههای حاشیه ای جاده ابریشم، همچنین تلاش پارتیان در نگهداری جاده ابریشم در خلیج فارس واقیانوس هند از نوشته سفیری از چین پدیدار است؛ او می نویسد: رومی ها می خواهند از راه ایران با چین تجارت نمایند ولی پارت ها مانع اند و می خواهند که تجارت ابریشم چین توسط آنها انجام شود. (35)

اطلاعات کنونی ما از دوره اشکانیان بسیار محدود است و «لویی واندونبرگ» آن را یکی از ناشناخته ترین دوره های تاریخ باستان می شناسد و از آن به نام دوره میانه تاریک تمدن ایران باستان یاد می کند. از این رو گفتار پیرامون پیشینه دریانوردی ایرانیان در زمان پارتیان شاید افسانه وار جلوه نماید.

اما کشف گورستان ساحلی شغاب بوشهر و یافت خمره های ویژه تدفین که نقش استخواندان را داشته اند شکی را برجای نمی گذارد که این روش تدفین که بصورت عرضه داشت در هوای آزاد و دفن به شیوه استخواندان می باشد (36)؛ نشانة محکمی دال بر حضور پارتیان در کناره ساحلی خلیج فارس است.

نگارنده که بیش از 17 سال است که در گورستان شغاب بر روی خمره های ویژه تدفین و اسکلت های آن به کاوش پرداخته، نیز در دیواره غربی ساحل بوشهر در کنار آثار باستانی شهر ایلامی لیان، به خمره های ویژه تدفین برخورد کرده است که مشابه خمره های شغاب بوده و همانند خمره های ویژه تدفین در شغاب دارای پوشش داخلی اندود شده توسط قیر طبیعی ( زفت) می باشند. این پوشش داخلی قیر طبیعی خمره های نخودی رنگ تدفین، مانع نفوذ آب و رطوبت به اندرون آنها شده و در نتیجه، استخوان های موجود از تعرض پوسیدگی محافظت می شده اند.

با این وجود، برعکس اسکلت های درون خمره های تدفین شغاب، استخوان های خمره های لیان، بدلیل مجاورت با دریا و نفوذ آب دریا هوازده شده و فوق العاده شکننده می باشند. گیرشمن، معتقد بوده است که گورستان پارتیان، در کناره دیواره هایی که شهر آنان را محاصره می کرده است جای داشته است. (37) گورستان پارتی لیان که در انتهای دیواره حصار قلعه ریشهر بوشهر وجود دارد، نشانگر آن است که در روی لایه باستانی ایلامی، لایه یک شهر پارتی نهفته است و در حقیقت، انبوه سنگ های تراش داده شده به روش هخامنشیان، ملات گچ و لاشه سنگ در اندازه و قطعه های متفاوت در طول 800 متر از ساحل غربی بوشهر، حاکی از وجود یک شهر پارتی در این مکان است. یافت یک ته ستون شگفت انگیز در کنار این گورستان، در شن های ساحل دریا که در زیر بقایای ساختمان های سنگی و گچی جای گرفته است نیز می تواند بیانگر وجود یک معبد پارتی در این مکان باشد. نمای این ته ستون که ترکیبی از معماری پارتی و هلنی را دارد، همانند ته ستون های معبد هتره ( بین النهرین) در دوران پارتی می باشد.

این ته ستون در ابتدای یک اسکله باستانی جای دارد. مجموعه این یافته ها، دیگر شکی را بر جای نمی گذارد که در شبه جزیره بوشهر، یک شهر پرجمعیت بندری پارتی وجود داشته است که نقش عمده ای را در تجارت شرق و غرب در میانه جاده ابریشم داشته است.

نگارنده در طی جستجوهای سال 1380 در تپّة ادیان جزیره خارگ، 39 قطعه سفال نارنجی ظریف منقوش پارتی معروف به سفال ( نمرد) یافت نمود. مقایسه تطبیقی سفال منقوش جزیره خارگ با سفال های منقوش پارتی محوطه های باستانی ریشهر بوشهر، کرمان وسیستان وبلوچستان، گواه حضور بی چون و چرای پارتیان در این جزیره می باشد. مقایسه خمره های شکسته نخودی رنگ قیر اندود خارگ با خمره ها و تکه سفال هایی که در دل شن های گورستان شغاب آرمیده اند نشان دهنده تشابه وصف ناپذیر آنهاست.

استخوان های ستون فقرات، فک تحتانی، جمجمه و دنده هایی که در خمره های خارگ دیده می شوند با استخوان های اموات گورستان شغاب تشابه ای حیرت انگیز از نظر فیزیکی و مقاومت در مقابل نیرو از خود نشان می دهند. حتی قوام و طراوت آناتومیک بافت مشک ترابکولار استخوان های لگن خاصره و دنده ها در هر دو گورستان یکسان حفظ شده است (38).

وجود این خمره های سفالین در جزیره خارگ و گورستان شغاب و ریشهر بوشهر، سناریوی فعالیت بازرگانی دریایی پارتیان در خلیج فارس را تکمیل می کند. اهالی پالیمر که بزرگترین بازرگانان آن عصر بودند، با کاروان های خود از دریای مدیترانه تا شمال غربی هندوستان می رفتند و در تجارت بین روم، ایران و هندوستان تلاش می کردند. مجاورت گورستان پارتی با گورستان پالیمران در خارگ، آشکارا بر حضور جزیره خارگ و شهر پارتی شبه جزیره بوشهر در حلقه زنجیره بازرگانی جاده دریایی ابریشم که به پالیمر امتداد می یافت اشاره می کند.

از این رو چنین استنتاج می شود که این جزیره یک بندرگاه تجارتی دریایی پارتی بوده که نه تنها با منطقه جنوب شرقی ایران و مناطق ساحلی خلیج فارس، بلکه با هندوستان، غرب پاکستان و بین النهرین تا شهر پالیمر در صحرای شام که دارای عنصر غالب هنر پارتی بوده است، ارتباط تنگاتنگی داشته است.

نبود اطلاعات تاریخی در مورد اشکانیان به بخش پزشکی نیز سرایت نموده است تا آنجا که دکتر نجم آبادی درکتاب پردازش تاریخ طب قبل از اسلام خود می نویسد: اما پارت ها مجموعاً اثر یا آثار فوق العاده پزشکی برای اخلاف خود باقی نگذاردند، بلکه بسیار کم اثر بودند. از این رو بدلیل نقصان اطلاعات تاریخ پزشکی در زمان شکانیان، پژوهشگران چنین نتیجه گرفته اند که بدلیل انتقال حوزة علمیه از آتن به اسکندریه، اشکانیان نیز تحت نفوذ طب یونان قرار گرفتند امّا با نویافته های باستان شناسی خلیج فارس دال بر حضور اشکانیان در پهنة خلیج فارس، ارتباط بازرگانی و تسلط آنها بر مسیر جادة دریایی ابریشم می توان چنین پنداشت که طبّ آنها بیش از آنکه تحت نفوذ طبّ یونانی بوده باشد، از پزشکی شرق و مصر مشروب شده و با ترکیب طبّ زرتشی، پایه های یک طب ملّی ای را آفریده بودند که در تمدن ساسانیان حضور خود را نشان می دهد. همانگونه که راولنسون می نویسد: اشکانیان تا جزیرة سیدان و جزایر هند شرقی و حتی سواحل چین سیر می کردند و ناخدایان ایرانی مهارت و قدرتی یافته بودند که هیچکس را یارای رقابت با آنان نبود و حتی بر پیشینیان خود ( یونانی ها، فینیقی ها و مصری ها) نیز برتری داشتند(39). 

از آنجا که آنان در مسیر جادة دریایی ابریشم، کالاها و محصولات طبی معدنی و گیاهان دارویی چون مرمکی، کندر هندی، گل میخک، دارچین، فلوس، مرهم هندی، ادویه، فلفل و آرسنیک و صدها گیاه دارویی را برای مصر و روم با کشتی های خود حمل می کردند، توانستند از خواص دارویی این گیاهان آگاه شده و در طبّ خود بکار گرفته و عمیقاً نیز بر طب یونانی و مصری اثر گذارند. بسیاری از گیاهانی که توسط این بازرگانان به مصر و یونان رسانده می شد برای ساخت داروهای مصری و یونانی حیاتی بودند(40).

نگارنده در جستجوهای خود در ویرانه های شهر پارتی بوشهر و خارگ سه ظرف سفالین لوله دار پارتی را کشف کرده است که با لولة آبریز دار افقی متصل به دهانة خود، نفش نگهداری معایعات دارویی و تجویز آن به بیماران، بویژه کودکان را   داشته اند.

در یک فراگرد کلی، طب اشکانی را نمی بایست بدلیل نبود اطلاعات باستنا شناسی، جزء مکمل تاریخ طب یونانی رومی دانست بلکه با نویافته های باستان شناسی مناطق ساحلی خلیج فارس و جزایر آن، تاریخ پزشکی اشکانیان می تواند جایگاه خود را در فرآیند تاریخ طب، به مثابه فرآیندی مستقل با ویژگی های خاص خود بیابد.